• وبلاگ : آلما
  • يادداشت : از خدا نترس ...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 3 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + آبگينه 

    اگر لطف مي کرديد اسم نويسنده رو ذکر مي کرديد بد نبود

    اجرشون ضايع نميشد

    نباشه روزي كه كاري باهامون نداشته باشه ....

    و يا اونروزي كه اينقدر فراموش كنيم كه بخواد ياد آوري كنه ....يه جور ديگه ....

    سلام آلما.

    مي دوني كجا بايد از خدا ترسيد؟! اونجايي كه يه كارايي مي كنيم كه مي دونيم خدا دوست نداره ما بكنيم... اون موقع هايي كه مسلما بهمون لبخند نميزنه... نگاه غضب آلود بهمون مي كنه...

    و اون وقتي لبخند رضايتش دو چندان مي شه كه ما سعي مي كنيم خودمون رو بالا بكشيم و اكتفا نكنيم به ايني كه هستيم و بخواهيم كه چيز بيشتري رو به خدا بديم...