سلام مطلب زيبايي بود
و خيلي تکان دهنده منتظر مطالب بهتري هستيم
موفق باشيد
سلام
نماز و روزه هاتون قبول باشه انشاالله
توپ بود . دستت درد نكنه
يا هو
نوشتتون خيلي غافلگير كننده بود. من كه خيلي لذت بردم.
سلام. وبلاگتان را مشاهده كردم خيلي جالب بود و اميدوارم كه موفق باشيد مطلب (بالاخره سفير ملعون هم رفت!) در وبلاگ من منتظر حضور سبز شماست. متشكرم
نوشته زيباي بودستاره بر دو راهي شك ايستاد در طرفي تاريكي به او خيره شده بود و از سويي ديگر روشنايي با لبخند پيروزي به اين فكر ميكرد كه انتخاب ستاره اوستولي به ناگه ستاره قدم در تاريكي گذاشت روشنايي به او خنديد گفت تو ديوانه اي اما ستاره به روشنايي قلب تاريكي راانتخاب كرد تا هميشه در دل او روشن بماند نه اينکه در پس قلب سياه روشنايي به مرگ لبخند بزندباز امشب دلم گرفته در تاريكي چشمانم ستاراي را جستجو ميكنم ايا او ميايد اه ..نميدانمميگويند تناهي فقط لايق وجود خداست اكنون باورم شده كه زرهاي از ان نيز برام مرگستماندني در كار نيست ميروم تا ستاره به اشتباه اين سياهي را با دل سياهش انتخاب نكند.. اگر روزي ستاره سرگردان مرا ديديد بگوييد من برايش روشني جواداني را در عوض عمرم با خدا معامله كردم ان را به جاي تاريكي قلبم به جاي گذاشتم...(نويسنده مازيار. در شبي كه او ستاره اي نداشت23/7/85)
به ما سر بزنبدرود