سفارش تبلیغ
صبا ویژن



شهریار در شعر شعرا - آلما

هـ . ا. سایه
ترانه غزل دلکشم مگر نشنفتی
که رام من نشدی آخر ای غزال رمیده
خموش سایه که شعر تو را دگر نپسندم
که دوش گوش دلم شعر شهریار شنید
***
نیما یوشیج
رازی ست که آن نگار می داند چیست
رنجی است که روزگار می داند چیست
آنی که چو غنچه در گلو خونم از اوست
من دانم و شهریار می داند چیست
***
مفتون امینی
چون دل مفتون ترا مشکل به دست آورده است
کی رها می سازدت اینگونه آسان شهریار
اولین استاد شعر و آخرین سلطان عشق
هر کجا نام تو در آغاز و پایان شهریار
***
پژمان بختیاری
زین شهر مردپرور و زین شهر عشق زای
برخیزد ْآنچه مایة غرور و وقار ماست
گه شهریار پرورد این شهر، گاه شمس
کز نامشان تفاخر ملک و دیار ماست
***
مهرداد اوستا
شعر همان عشق که با شهریار
کرد سرافرازی و نام آوری
شعر همان فتنه و آذرم و راز
کز نگه دوست کند دلیری
***
بیژن ترقی
به شهریار بگو شهریار می آید
دوباره بخت ترا در کنار می آید
بگو که عرصة شعر و ادب بپیرایند
که از سواد دل آن شهسوار می آید
***
فریدون توللی
ای شهریار نغمه که با چتر زرفشان
دستانسرای عشق و خداوند چامه ای
از من ترا به طبع گرانمایه، صد درود
ز آنرو، که در بسیط سخنی، پیش جامه ای
***
مهدی اخوان ثالث
شهریارا تو همان دلبر و دلدار عزیزی
نازنینا، تو همان پاک ترین پرتو جامی
ای برای تو بمیرم، که تو تب کردة عشقی
ای بلای تو بجانم، که تو جانی و جهانی
***
فریدون مشیری
در نیمه های قرن بشر سوزان
اشک مجسمی بود، در چشم روزگار
جان مایة محبت و رقت
ایوای شهریار
***
عمران صلاحی
شهریار حزن بودی، خانه ات بیت الحزن
پادشاه قلعة خاموش روح خویشتن
شهر ویرانی سراسر خانه هایش سوخته
بادهای در به در چرخان و بر در حلقه زن



دل نوشته » آلما » ساعت 8:41 عصر روز پنج شنبه 87 دی 26