سفارش تبلیغ
صبا ویژن



شهریور 88 - آلما

می زند  پس  لب او  کاسه  شیر 
می کند  چشم  اشارت به  اسیر 
  
چه اسیری که همان قاتل اوست 
 
تو خدایی مگر ای  دشمن دوست 

در جهانی همه شور و  همه  شر 
      
ها     علی     بشر    کیف    بشر 
شبروان   مست  ولای   تو   علی 
    
جان  عالم  به   فدای   تو     علی



دل نوشته » آلما » ساعت 4:18 صبح روز چهارشنبه 88 شهریور 18

 شهید سید طاهر قریشی

  درباره شهیدی می نویسم از خاندان سادات ،جوانی باشعور و با عشق به اسلام .از همان کودکی با دیگران فرق داشت ،تقوی و پاکی رادوست داشت .سخنور بود ،صدای دلنشین او در گزارشات اخبار و نماز جمعه شهر به گوش همه آشنا بود .شاید اولین کسی بود که عکس و رساله امام را در زمان طاغوت وخفقان از قم به سراب آورد و تکثیر نمود .
به نقل از مادر شهید :روزی که نماز صبح ایشان به هر علتی قضا می شد ،آنروز را روزه می گرفتند .رابطه عمیقی با پسر دائی اش احمد داشت .ودر وصیت نامه اش هم از دوست صمیمی خود یاد کرده وچنین می نویسد "خدمات دوست بسیار عزیزم احمد اسلامی را تا آخرین لحظه عمرم فراموش نخواهم کرد که واقعا وظیفه دوستی وبرادری را در حق بنده اداکرد . در زندگی برایم همچون آینه بود و دلهایمان انس والفتی دیگر باهم داشتند "
روزی از احمد آقا پرسیدم که آیا طاهر راتاکنون در خواب دیده ای ؟ایشان فرمودند :طاهر را در بیداری ملاقات می کنم و با او صحبت می کنم ...به راستی شهیدان زنده اند و ناظر بر اعمال ماهستند  .در اطراف ما نیز هستند کسانی که مقامشان کمتر از شهیدان نیست .اینان دنیا را باهمه ظواهر فریبنده سه طلاقه نموده اند .و غیر خدا هیچ نمی بینند .در خواب هم صحبت ائمه اطهار و اولیا خدا و در بیداری نیز همدم شهیدان اند .
الهی چه زیباست رخسارشان چه عالیست اهدافشان و چه عظیم است فوزشان .
پرسیدم از شهیدان که این چه سری است که همه را واله و شیدای خود نموده اید،که حتی مقربین درگاه الهی افتخار زیارت شما را دارند ؟
گویی به گوش دلم گفتد :تا نگردی آشنا زین پرده سری نشنوی ...

آنان که سوار توسن نوح شدند      تا قله کهکشان زما دور شدند

 



دل نوشته » آلما » ساعت 1:56 صبح روز پنج شنبه 88 شهریور 12