سفارش تبلیغ
صبا ویژن



مرداد 90 - آلما

دنیا آنها را طلب کرد اما آنها نطلبیدند ،ودنیا اسیرشان کرد ...
اما آنها جانشان را فداکردندو خود را رهاندند ...


کاش از ما نپرسندبعداز شهداچه کرده اید ؟
آخر چه داردبگوید انبوهی از نقطه چین ها !!



دل نوشته » آلما » ساعت 6:52 عصر روز جمعه 90 مرداد 28

و اکنون ابراهیمی و اسماعیلت را به قربانگاه آورده ای .اسماعیل تو کیست ؟چیست ؟آبرویت ؟شغلت ؟خانواده ات ؟عملت ؟درجه ات ؟هنرت ؟روحانیتت ؟لباست ؟نامت ؟پولت ؟خانه ات ؟اتومبیلت ؟عملت ؟درجه ات ؟نامت ؟نشانت ؟جانت ؟جوانیت ؟ زیبائی ات ؟و...من چه می دانم ؟این را باید خود بدانی و خدایت . من فقط می توانم نشانی هایش را به تو بدهم ،آنچه تو را در راه ایمان ضعیف می کند ،آنچه تو را در راه مسئولیت به تردید می افکند ،آنچه دلبستگی اش نمیگذارد تا پیام حق را بشنوی و حقیقت را اعتراف کنی ،آنچه تورا به توجیه و تاویل های مصلحت جویانه و...به فرار می کشاند و عشق به او کور و کرت می کند وبالاخره آنچه برای از دست ندادنش همه دستاوردهای ابراهیم وارث را از دست می دهی ،او اسماعیل توست !اسماعیل تو ممکن است یک شخص باشد یا یک شیئی،یا حالت ،یا وضع و یا حتی یک نقطه ضعف !تو خود آن را هرکه هست و هرچه هست باید به مسلخ ببری وبرای قربانی انتخاب کنی چه :ذبح گوسفند به جای اسماعیل قربانی است و ذبح گوسفند به جای گوسفند قصابی !!!
باید نیک درخود بنگریم شایدآن کس ویا آنچه را که مراد خودمان تصورمی کنیم اسماعیلی است که باید قربانی شود ،آنچه که ما را به بند اسارت وابستگی می کشاند ،وابستگی و دلبستگی به آنچه که ما را از لذت رسیدن به شیرینی عشق خدایی دور می کند ...(دکتر شریعتی )
                                                            



دل نوشته » آلما » ساعت 8:11 عصر روز پنج شنبه 90 مرداد 13